خلاصه گذشته بود انگار

روز آخر همه نزدیکان را جمع کرد و فرمود:"لا تنالُ شفاعتنا لمن استخفَّ بالصلاة". 

می گفتند زهر کاری با بدن آن بزرگوار کرده بود که از بدن تنها سر مانده بود. تمام جسم آب شده بود. چونان جدش حسین - علیه السلام - شده بود انگار.

انگار خلاصه آنچه در گذشته بر خاندان عصمت رفته بود، در او جمع بود.

آن هنگام که خانه اش را آتش زدند. آن زمان که بر دستش ریسمان بستند و او را به دارالخلافه کشاندند. و آن زمان که زهر نوشید و آن زمان که جز سر مبارکش هیچ از بدنش نماند.

ارواحنا فداه.

نبوغ شیخ الرئیس!

داشتم به اجبار زمانه ی حاضر بخشی از زندگی نامه شیخ الرئیس را که خودشان نوشته بودند می خواندم. چیز هایی که خواندم کمی سخت بود. فقط کمی، نه بیشتر.

اینکه بدون اینکه منطق خوانده باشی از قبل سر درس منطق به بحث استاد اشکال کنی در 10 سالگی، اینکه در مورد طب بگویی چیز سختی نبود و کمتر از دو سال [به نظرم] آن را فرابگیری، اینکه همت کنی و چهل بار مابعدالطبیعه ارسطو را بخوانی به قصد فهمیدن و آخر سر با اغراض مابعد الطبیعه به کنهش پی ببری، اینکه هندسه را، مقدماتش را فقط نزد استادی بخوانی و الباقی مسائل را به استادت بیاموزی، اینکه در نجوم دستی پیداکنی و در کنار همه اینها از فقه هم غافل نشده باشی، و اینکه همه اینها را تا هجده سالگی به پایان رسانده باشی، به گمانم خیلی بیش از کمی سخت باشد و خیلی بیش از بیش نبوغ بخواهد.

و از همه مهمتر نگاهت باشد به کلیه علوم. نگاهی که منشاء و غایتش توحید است. و عرفانی که اندر آن روح را سیقل دهی، اندکی جالب است.

خبر می دهد از سر درون

عنوان مطلب، خبر می دهد از سر درون.

:::

به طرز شگفت آوری مدتی است، نشاطی به دست آورده ام. نمی دانم برای چیست، اما خوب است، حال می دهد.

این شادی را خودم بیش از هر کسی در پس پرده سیاهه هایم میابم. اصلا از سبک رئالیسم یا حتی گاهی سورئالیسم، آقا اصلا چون شمایی حتی رمانتیسیسم، خارج شده ام و به گونه ای شرافت مندانه، پا در عرصه لودگی بی حد و مرز نهاده ام.

البته به نظرم کمی تند رفتم. خوش حالی هایم این روز ها  شکر خدا مضاعف هم می شود. اولین شادی ام حدود یک ماه پیش بود. پیش از آن نه اینکه اندر وادی گرفتگی بوده باشم، نه! ولی خب شادی عمیق کمتر برایم اتفاق می افتاد. بعد از آن، این شادی اولیه که داشت فروکش می کرد با دیدار یک دوست قدیمی که مدتها بود ندیده بودمش، تجدید شد. باز داشت فروکش می کرد تا این هفته فرارسید و ...

:::

ساعت 2 بود که داشتم غذای ام را در گرمکنک (واژه معادل مکروفر، ابداعی خودمان است.) می گذاشتم تا گرم شود. تلوزیون را روشن کرده بودم از قبل. در منزل تنها بودم. اخبار هم شروع شده بود. نفهمیدم اولین خبر بود یا دومین خبر ولی تا شنیدم برق از سه فازم داشت می پرید که یاد جمله سید حسن افتادم. «جهزوا ملاجئکم». حالا داشتم از خوشحالی به طرز عجیبی رو به انفجار می رفتم. الحمدلله کسی در خانه نبود و الا ترکش های اش به شان اصابت می کرد. القصه، شبکه را تغییر دادیم به شبکه 6. و پیگیر ماجرا بودیم. چیز عجیبی نبود. اما غرور آفرین بود. غرور را در خودم حس کردم. عزت را. و گریه ام می گیرد به خاطر نفهمی یا ... بعضی از کسانی که به قول خودشان سابقه داران انقلاب اند اما دانسته یا ندانسته عزت را سر انگشتشان گرفتند و غافل اند (ان شاء الله) از طوفان!!!

و یک چیز دیگر برایم به مثابه جک سال بود. آن هم جمله رئیس سگ های هار نجس در تهدید حزب الله بود! گفته بود که به سر نوشت غزه بنگرید!!!!

یکی نیست به این بابا بگه آخه ... شما که تو غزه شکست خوردید با اون وضعیت، دیگه آخه چرا قپی میاین قنپز در می کنین؟؟؟؟ هان؟؟؟ چرا؟؟؟

:::

خلاصه، این بود داستان ما در این شبها، پس تا برنامه بعد خدانگهدار

زیبای و شادابی پوست صورت

زیبایی و شادابی پوست صورت، برای بانوان از اهم واجبات بوده و مهمترین مسائل خانم ها را تشکیل می دهد برعکس آقایان که اهمیت زیادی به این دست مسائل نمی دهند، بانوان در برخی اوقات هزینه های سرسام اوری را برای شادابی و زیبایی پوست صورت و اندام خود صرف می کنند.

عکسهای جذاب بازی عاشقانه گلزار در هند

محمد رضا گلزار، سوپر استار سینمای ایران مدتی است که در هندوستان به سر می برد گلزار برای بازی در فیلم سلام بمبئی به هندوستان سفر کرده است در این سفر ، گلزار با برخی از بازیگران مشهور هندی مانند شاهرخ خان و آیشواریا نیز دیدار کرده است.
تمرین محمدرضا گلزار برای بازی به سبک فیلم های عاشقانه هندی، توجه همگان را به خود جلب کرده است رفتار بسیار خنده دار گلزار در اجرای حرکات مخصوص فیلم های هندی، مورد توجه همگان قرار گرفته است.
در ادامه عکس های جذاب و عاشقانه گلزار در فیلم هندی سلام بمبئی را باهم می بینیم.

عکسهای جذاب بازی عاشقانه گلزار در هند

 

سوپر استار سینمای ایارن این روزها در بمبئی مشغول ایفای نقش عاشقانه اش در فیلم سلام بمبئی است. به گزارش شبکه خبری بمبئی،  تصاویری از بازی گلزار در این ملودرام عاشقانه را میبینید .محمدرضا گلزار در اینستاگرامش عکسی از سکانس عاشقانه فیلم «سلام بمبئی» را منتشر کرد. شاید بازی در فیلم های عاشقانه هندی بیشتر به گلزار و روحیات رومانتیک او جور دربیاید باید منظر اکران این فیلم بمانیم تا ببینیم این بازتاب برخورد مردم با این فیلم چه خواهد بود.

«سلام بمبئی» محصول مشترک سینمای ایران و هندوستان است و «دیا میرزا» بازیگر زن سینمای هند نقش مقابل محمدرضا گلزار را بازی می کند.دیا میرزا بازیگر 34 ساله هندی، در 40 فیلم سینمایی بازی کرده است.این پروژه سینمایی اولین محصول مشترک موسسه سینمائی « قاب آسمان » از ایران و « کمپانی موشن پیکچرز » هند، در شهر « بمبئی » جلوی دوربین می رود.

محدرضا گلزار در مدت حضور خود در هندوستان با بازیگران مشهور بالیوودی دیدار کرده بود که همگان توقع همبازی بودن وی با شاهرخ خان و آیشاوریا را داشتند اما ظاهرا چنین اتفاقی نخواهد افتاد و محمد رضا گلزار مشهورترین سوپر استار این فیلم خواهد بود و پس از او چهره های شناخته شده ای را در فیلم سلام بمبئی نخواهیم داشت.

دارد می اید

سال مان دارد نو می شود.

دارد با انقلاب تحویل می شود.

البته امیدوارم حال مان هم تحویل شود.

اصلا انقلاب کردیم که صفت تحویل را در قلوب کشورمان جاری کنیم.

تحویلی که محولش واحد و احد است.

تحویلی سی و شش ساله.

تحویل یعنی انقلاب.

به مناسبت ایام

به شخصه، با این موسیقی حال و هوای ام تغییر می کند. حتی به خاطر دارم زمانی را که انقلاب را نمی شناختم و حتی تاریخش را هم بدرستی مطالعه نکرده بودم و علاقه ای هم نداشتم (!!!) متأسفانه، :(، اما این سرود مرا با خودش می برد. حس عجیبی می دهد. نمی دانم چرا. 

با آرزوی سلامتی و فرج امامِ هستی، حضرت مهدی (عج)،

و آرزوی اقتدار، استقلال و اسلامیت کامل برای کشورمان،

و آرزوی طول عمر و نفوذ کلام و اقتدار بیشتر رهبرمان،

و تقدیم به شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای هشت ماه دفاع مقدس،

از طرف گروه تولید کننده موسیقی مذکور.

برای این مدت تقریبا یک هفته ای.